|
دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 14:40 :: نويسنده : MR.kave
خداوندا پرسشی دارم...؟ رها کن آسمانها را،بیا اینجا قضاوت کن ببینم در زمین یک مرد پیدا میکنی یا نه؟ تو هم مثله همه،امروزو فردا میکنی یا نه؟ ادامه مطلب ... ![]()
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 23:49 :: نويسنده : MR.kave
بد نگوييم به مهتاب اگر تب داريم
ديده ام گاهي در تب ، ماه مي آيد پايين،
مي رسد دست به سقف ملكوت. ديده ام، سهره بهتر مي خواند. گاه زخمي كه به پا داشته ام زير و بم هاي زمين را به من آموخته است. گاه در بستر بيماري من، حجم گل چند برابر شده است.و فزون تر شده است ،
قطر نارنج ، شعاع فانوس
ادامه مطلب ... ![]()
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 23:48 :: نويسنده : MR.kave
رویا بهانه ای ست که دنیای هم شویم ؛ دنیا چرا بهانه ی ما را به هم زند؟ این خانه قایقی ست که آواره می شود؛ موجی اگرکرانه ی ما را به هم زند پر کرده ای تمام مرا با تمام خویش ؛ شیرین شده تمامی مــــن در تمام تــو قند آب می شویم تو و من مـیان هـــم ؛قاشق چرا میانه ی ما را به هم زنـد؟ این سیم های برق که هی تیر می کشند؛ وقتی که ما به خلوتشان تکیه می کنیم باروت می شوند که شلیک تیر شان ؛ خواب کبوترانه ی ما را به هم زند بی تو مرا شبی ست که فردا نمی شود؛ بی من تورا دلی ست که دریا نمی شود آنقدر در همــیم که پیدا نمی شود ؛دستی که نظم خانــه ی مارا به هم زند با هم ولی جدا به سفر فکر می کنیم؛ هر دو کنار هم به خطر فکر میکنیم طوفــانی همیم نزائیده مادرش ؛ بـــــــــادی که آشیانه ی ما را به هم زند شانه به شانه سر به سر هم گذاشتیم؛یک لحظه دست از سر هم برنداشتیم فریاد ترجمان جدایی ست پس کجاست؛آن هق هقی که شانه ی ما را به هم زند ![]()
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 23:46 :: نويسنده : MR.kave
آفتاب را دوست دارم به خاطر پیراهنت روی طناب رخت
باران را اگر می بارد برچتر آبی تو و چون تو نماز خوانده ای، خداپرست شده ام . ![]()
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 23:45 :: نويسنده : MR.kave
قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض
صحبت از خاطره ایست که نشسته لب حوض یک طرف خاطره ها! یک طرف پنجره ها! در همه آوازها! حرف آخر زیباست! آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم؟ حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست ![]()
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 23:45 :: نويسنده : MR.kave
من پذیرفتم شکست خویش را
پندهای عقل دور اندیش را من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد آشنا دیوانه است می روم شاید فراموشت کنم با فراموشی هم آغوشت کنم می روم از رفتنم دل شاد باش از عذاب دیدنم آزاد باش گرچه تو تنهاتراز ما می روی آرزو دارم ولی عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را تلخی برخوردهای سرد را ![]()
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 23:44 :: نويسنده : MR.kave
غریب آمده بودم غریب خواهم رفت غریب آمده بودم غریب خواهم رفت ![]()
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 23:41 :: نويسنده : MR.kave
با بودن تو حال من اصلا خراب نیست ![]()
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 23:39 :: نويسنده : MR.kave
بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی آهنگ اشتیاق دلی درد مند را شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق آزار این رمیده ی سر در کمند را بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان عمریست در هوای تو از آشیان جداست دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام ادامه مطلب ... ![]()
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 23:34 :: نويسنده : MR.kave
تقدیم به آنکه دوریش غم من ؛ خانه اش قلب من ؛ و فراموشیش مرگ من است ... ! ادامه شعر ادامه مطلب ... ![]() ![]() |